جاهلیت جدید به رهبری آمریکا در برابر پیروان رسول اعظم (ص)
بعثت حضرت ختمی مرتبت(ص) و آغاز دوران نبوتی که خاتم همه مراتب است، در زمانی رخ داد که بشر در آلودگی و اوهام غوطه ور بود و به تعبیر مولی الموحدین حضرت علی(ع) در خطبه 95 نهج البلاغه: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِی حَیْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِی فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِیَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیَّةُ الْجَهْلَاءُ حَیَارَی فِی زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ(ص) فِی النَّصِیحَةِ وَ مَضَی عَلَی الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَی الْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة»؛ ترجمه: «خداوند پیامبر را وقتی فرستاد که مردم در وادی گمراهی، حیران بودند و در فتنه، کورکورانه می رفتند، هواهای نفسانی، عقل و خرد را از آنان ربوده، کبر و خودپسندی، آنان را دچار لغزش کرده و جاهلیت تاریک، سبک سر و بی اعتبارشان نموده بود. در کارها ناآرام و سرگردان و ملتی گرفتار نادانی بودند. رسول حق(ص) خیرخواهی را نسبت به آن ها به نهایت رساند، به راه حق حرکت کرد و آنان را به حکمت و موعظه حسنه دعوت فرمود».
آن حضرت در بیان وضعیت جاهلیتی که آن را جاهلیت جهلاء خوانده اند، در خطبه دوم نهج البلاغه چنین توضیح می فرمایند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْکِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّیَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَیِّنَاتِ وَ تَحْذِیراً بِالْآیَاتِ وَ تَخْوِیفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِی فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیهَا حَبْلُ الدِّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِی الْیَقِینِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِی الْمَصْدَرُ فَالْهُدَی خَامِلٌ وَ الْعَمَی شَامِلٌ عُصِی الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِیمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ أَطَاعُوا الشَّیْطَانَ فَسَلَکُوا مَسَالِکَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِی فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَی سَنَابِکِهَا فَهُمْ فِیهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِی خَیْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِیرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَم»؛ ترجمه: «شهادت می دهم که محمّد(ص) بنده و رسول اوست و او را به دین مشهور و نشانه معروف و کتاب مسطور و نور درخشان و چراغ فروزان و دستور روشن و آشکار به سوی مردم فرستاد تا شبهه های آنان را برطرف سازد و با دلایل روشن بر آنان اتمام حجت کند و به آیات قرآن، مردم را از هلاکت برحذر داشته و از عواقب شوم معصیت بترساند، رسالت او به وقتی بود که مردم دچار فتنه ای بودند که ریسمان دین از اثر آن گسسته و پایه های یقین متزلزل و اصل دین گرفتار اختلاف و همه امور درهم ریخته بود، راه رهایی بر مردم تنگ و مصدر هدایت پوشیده، چراغ راهنما خاموش و گمراهی نسبت به همه فراگیر بود. خداوند نافرمانی می شد و شیطان یاری داده می شد، ایمان ورشکسته، پایه هایش فرو ریخته، نشانه هایش متغیر و ناشناخته، راه هایش ویران و پوشیده و آثار جاده هایش از بین رفته بود. شیطان را فرمان برده، راه های او را پیموده و به آبشخورهای او وارد شده بودند. آثار شیطان به وسیله متابعانش به کار افتاده و پرچمش برافراشته شده بود، در فتنه هایی که همچون حیوان چموش آنان را لگدمال می کرد و زیر سم خود می کوبید و باز هم (به انتظار فتنه ای بیش) بر سر سم خود ایستاده بود. در آن فتنه سرگردان و حیران و نادان و دچار حیله شیطان بودند. آن بزرگوار در بهترین خانه و کنار بدترین همسایگان جای داشت. خوابشان بیداری بود و سرمه چشمشان اشک سوزان، در سرزمینی می زیستند که آگاهشان دهانش دوخته و نادانشان به تخت عزت نشسته بود.»
این گزارشی از وضعیت انسان جاهلی و بشر دوران جاهلیت و قبل از بعثت و حرکت اصلاحی حضرت رسول اعظم(ص) است. به همین مناسبت است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات بسیار مهم خود در دیدار مسؤولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص) بخش مهمی از سخنان خویش را به این مسأله اختصاص دادند. در متن حاضر ابتدا به اختصار محورهای اصلی بیانات معظم له را مورد توجه قرار خواهیم داد و سپس نگاهی کوتاه به مقایسه میان جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیت مدرن کنونی به سردمداری غرب و آمریکای جنایتکار خواهیم داشت. محورهای اصلی بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
1. تبیین مفهوم جاهلیت اولیه و جاهلیت مدرن
در تبیین مفهوم جاهلیت باید توجه داشت که جاهلیت صرفا به معنی نادان بودن نیست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «جاهلیّت به معنای وسیع، عبارت است از غلبه و حاکمیّت نیروی شهوت و غضب انسانی بر محیط زندگی؛ این می شود جاهلیّت. جاهلیّت یعنی جوامع انسانی، تحت تأثیر تمایلات شهوی و غضبی عمدتاً فرمانروایان خود، به شکلی دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این می شود جاهلیّت.» پس زندگی جاهلی یک سبک زندگی است، زندگی مبتنی بر شهوت و غضب، زندگی ای که حتی اگر در آن علمی در کار باشد، این علم در خدمت شهوت و غضب به کار گرفته می شود و از این جهت است که با علم هم جامعه جاهلی از جاهلیت خود خارج نمی شود چراکه علم شیوه زندگی او را چارچوب بندی و شکل دهی نمی کند بلکه این شهوت و غضب است که مبنای اصلی قرار می گیرد. بر این اساس است که جاهلیت مدرن نیز معنی پیدا می کند، یعنی امکان دارد جامعه ای از علوم تجربی و غیرتجربی نیز بهره برده باشد اما در عین حال جامعه ای اساسا جاهلی باشد. چنان که جامعه مدرن امروزی به مدد تلاش های آمریکا و پیروی غرب از آن، جامعه ای جاهلی شده است. جامعه ای که در آن شهوت و غضب به زشت ترین صورت آن تجسم و تجسد یافته است.
2. مسلح بودن جاهلیت مدرن به علم و خطرناک تر بودن آن
بر همین اساس است که جاهلیت مدرن از جاهلیت قبل از اسلام خطرناک تر می شود. کفار مکه با لشکری به قدرت چند صد و حداکثر چندهزار نفره به جنایت علیه مسلمین و زندگی اسلامی دست می زدند، اما جاهلیت مدرن به واسطه مجهز شدن و مسلح شدن به سلاح علم، توانایی آسیب رسانی خود را چندین و چند برابر و بلکه هزاران برابر کرده است. جاهلیت جدید نیز یک سبک زندگی است. سبک زندگی ای که در آن شهوت و غضب اصالت یافته است. از این جهت است که فساد کردن و کشتار کردن به گونه ای لازمه جدانشدنی زندگی مدرن غربی جلوه می کند.
3. گرفتاری های امروز جهان اسلام
جهان اسلام به واسطه ضعف های درونی و ظلم های بیرونی، متأسفانه گرفتار در چنگال ستمگرانی شده است که جاهلیت مدرن بر مغزها و قلب های آن ها حکومت می کند. از همین جهت است که «امروز دنیای اسلام حقّاً و انصافاً گرفتار است. شما نگاه کنید وضعیّت کشورهای اسلامی منطقه ی خود ما را، از پاکستان و افغانستان بگیرید تا سوریه و لبنان و فلسطین و از یمن بگیرید تا لیبی؛ این کشورهای اسلامی منطقه ی غرب آسیا و شمال آفریقا، امروز گرفتاری های زیادی دارند: گرفتاری ناامنی دارند، گرفتاری برادرکُشی دارند، گرفتاری تسلّط گروه های از خدا بی خبر دارند و پشت سر همه ی این ها هم گرفتار نقشه های استکباری قدرت های بزرگ و در رأس آن ها آمریکا هستند که به اسم حفظ منافع خودشان وارد میدان ها می شوند و هر کاری که دلشان می خواهد - همان شهوت و غضب - انجام می دهند؛ یعنی انسان های بی گناه را می کُشند، از گروه های نابِکار حمایت می کنند.»
4. آمریکا سردمدار جاهلیت مدرن
شیوه زندگی آمریکایی امروز را باید شیوه اصلی و سازمان یافته جاهلیت مدرن دانست. از این جهت است که آمریکا در پشت صحنه همه جنایاتی قرار می گیرد که از این زندگی جدید حاصل می شود. جاهلیت جدید سردمداری برای خود شناخته و ایجاد کرده است و این امام اهل نار و رهبر جنایتکاران در همه حوادث معاصر ما در طرف ظالم و سرکوبگر و جنایتکار قرار دارد و از ظالمان حمایت می کند. شعارهای ظاهری آمریکا که روزی برای بسیاری فریبنده بود، امروز حقیقتا رنگ باخته است و از همین روست که به مفتضح ترین شکلی با همه شعارهای ظاهری و خوش آب و رنگ خود ضدیت می ورزد. به اسم حقوق بشر، فساد و فحشا را در دنیا تبلیغ می کند و به اسم مبارزه با تروریسم از وحشی ترین انواع تروریست ها حمایت و برای تربیت آن ها رسما بودجه تصویب می کنند.
5. توان دنیای اسلام برای مقابله با جاهلیت جدید
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که دنیای اسلام توان مقابله با جاهلیت جدید و رهبری آن یعنی آمریکا را دارد. دوران جاهلیت جدید رو به انتها گذاشته است و دورانی به امید خدای متعال در پیش است که در آن ظلم و ستم جاهلان رخت بربندد و عقل و علم حقیقی بر عالم حاکم شود. این امید نه تنها یک دستور دینی بلکه یک نتیجه گیری کاملا صحیح از تحلیل های سیاسی است.
6. بصیرت و عزم، دو لازمه اصلی مبارزه با جاهلیت
لازمه مقابله با جاهلیت جدید بصیرت و عزم است. «امروز جاهلیّت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیّت روزهای اوّل و دوران اوّل اسلام. البتّه اسلام هم بحمدالله امروز مجهّز شده است. نیروی عظیم اسلامی با استفاده ی از ابزارهای گوناگون، امروز در دنیا گسترده است. و امید موفّقیّت، امید غلبه ی بر ترفند دشمنان، امید کمی نیست؛ امید بالایی است؛ چیزی که لازم است در درجه ی اوّل «بصیرت» است و در درجه ی دوّم «عزم و همّت»؛ این چیزی است که ما ملّت های مسلمان به آن احتیاج داریم.»
7. مقابله جمهوری اسلامی با تروریسم و حمایت ایران اسلامی از مظلوم
در برابر جاهلیت مدرن و اقدامات سفاکانه آن ایران اسلامی محور اصلی مقاومت و ملت مسلمان ایران اولین بارقه های امیدی بودند که خبر از پایان جاهلیت مدرن دادند. این ملت با مقاومت نزدیک به 4 دهه ای خود نشان داده است که مسأله ایستادگی در برابر جاهلیت یک اتفاق و یک مسأله ساده و ظاهری نیست، بلکه روندی است که ملت های مسلمان به آن پیوسته اند و حتی اگر در ظاهر، بیداری اسلامی دچار افول شود اما در حقیقت این بیداری قابل جلوگیری نیست، «خوشبختانه ملّت های منطقه بیدار شده اند؛ بله، بیداری اسلامی را موقّتاً سرکوب کردند لکن بیداری، سرکوب شدنی نیست؛ بصیرت، سرکوب شدنی نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیاری از ملّت های منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامی هم بحمدالله در حال بیداری است؛ البتّه دشمنان تسلّط پیدا می کنند - لِلباطِلِ جَولَة - باطل جَوَلانی می دهد.» بر همین اساس است که ایران اسلامی به عنوان محور مقاومت علیه جاهلیت مدرن در حقیقت حامی مظلومان در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، پاکستان، افغانستان و... است و تاجایی که بتواند از مظلوم دفاع می کند و در برابر ظالم می ایستد. دقیقا عکس آن کاری که آمریکا به عنوان محور جاهلیت مدرن انجام می دهد.
وجوه تشابه جاهلیت سابق و کنونی
در این میان آنچه نیازمند شرح و بسط بیشتری به نظر می رسد، وجوه شباهت میان جاهلیت زمان قبل از اسلام و جاهلیت کنونی است. از میان شباهت های گسترده میان جاهلیت سابق و جاهلیت کنونی، سه شباهت زیر به نظر بسیار جدی می رسد:
1. نهادینه سازی ظلم و جور در عالم
اولین خصوصیت بارز جاهلیت گذشته این بود که ظلم و جور در عالم گسترده شده بود و بشریت بر لبه پرتگاهی قرار گرفته بود، به تعبیر قرآن کریم در آیه شریفه 103 سوره آل عمران: «وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون»؛ در جاهلیت کنونی نیز شاهد آن هستیم که جهان به سوی پرشدن از ظلم و جور در حرکت است. لازمه این پرشدن از ظلم و جور چنان که برخی جاهلان تصور کرده اند آن نیست که هیچ فریادکننده بر حقی نباشد و هیچ کس از حق حمایت نکند. نکته این است که ظالمان چنان در همه عرصه های فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و امنیتی به ظلم خود بسط داده اند که گوشه گوشه عالم را پر کرده اند، در عین حال منادیان حق و حقیقت با تلاش و مبارزه و پرچمی که برافراشته اند، نشان می دهند که راه حق کورکردنی و از میان بردنی نیست و اصولا به خاطر مبارزه و تلاش و کوشش و خسته نشدن این مبارزان است که امید می رود که جهان بعد از شب سیاهی که ظالمان ساخته اند، روی روز روشن را مشاهده کند و نجات نهایی برای بشر برسد.
2. وارونگی ارزشی و فرهنگی و معرفتی
دومین خصوصیت جدی جاهلیت سابق که در جاهلیت کنونی در حال تکرار است، وارونگی ارزش و جابجا شدن معروف و منکر است. جاهلیت گذشته به نحوی بود که وقتی پیامبر اکرم(ص) آن ها را به توحید دعوت کرد، با تعجب می گفتند که آیا 360 خدا را رها کنیم و یک خدا را بپرستیم(!) و برایشان واضح بود که چنین چیزی باطل است و از این رو می گفتند که چه دعوت عجیب و نپذیرفتی ای! چنان که در ذیل این آیه شریفه نقل شده است: «الْجَنَّةِ، فَقَالَ لَهُمْ أَبُو طَالِبٍ ذَلِکَ فَقَالُوا نَعَمْ وَ عَشْرُ کَلِمَاتٍ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ(ص) تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنِّی رَسُولُ اللهِ فَقَالُوا: نَدَعُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ إِلَهاً وَ نَعْبُدُ إِلَهاً وَاحِداً- فَأَنْزَلَ اللهُ تَعَالَی وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ- وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ- أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِلَی قَوْلِهِ إِلَّا اخْتِلاقٌ أَی تَخْلِیطٌ أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا- بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی إِلَی قَوْلِهِ مِنَ الْأَحْزابِ یَعْنِی الَّذِینَ تَحَزَّبُوا عَلَیْهِ یَوْمَ الْخَنْدَق» (تفسیر القمی، ج 2، ص: 229)
در جاهلیت کنونی نیز به نحوی عمل می کنند که جمهوری اسلامی ایران را به خاطر ممنوع کردن هم جنس بازی ناقض حقوق بشر می خوانند و نظام اسلامی را به خاطر اجرای احکام الهی، نظامی ضد بشری می دانند و برای خود چنین تصور باطلی را نهادینه کرده اند که شهوت و غضب بشری، اصل اولیه زندگی هستند که البته به اولی تصریح می کنند و به دومی در عمل پایبندند.
3. تسلط ظاهری و پوشالین بودن حقیقی
سومین نکته در شباهت این دو جاهلیت آن است که هر دو چنان به ظاهر سلطه و قدرت دارند که خود هم باور نمی کنند که شکست بخورند و ظاهر بینان نیز تصور نمی کنند که این سلطه ظاهری برطرف شود. سران جاهلیت سابق چنان به خود مغرور بودند که چنان که در تفاسیر مأثور از امام صادق(ع) نقل شده است: «فقالت قریش: قد اجتمعنا لننتصر و نقتلک یا محمد، فأنزل الله: أَمْ یَقُولُونَ یا محمد نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ یعنی یوم بدر حین هزموا و أسروا و قتلوا» (البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص: 221) مدعی بودند که ما قطعا پیروزیم اما نمی دانستند که این قدرت ظاهری آن ها هیچ پشتوانه حقیقی به همراه ندارد و خدای متعالی که سپاه فیل را با ابابیل از بین برده است و نمرود را با حشره ای نابود ساخته است، بر از میان بردن آن ها تواناست. همین مسأله در مورد سران جاهلیت جدید که خود را ابرقدرت می دانند و خیال می کنند که این قدرت حقیقتا از آن آن هاست و کسی را یارای شکست ایشان نیست، صدق می کند. اینان نیز به همت مردان الهی شکسته خواهند شد و شکست خواهند خورد. ان شاء الله.
امیرالمومنین: در فتنه ها چونان شتر بچه باشید، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی که شیر دهد!
اجرکم عندالله
یاعلی...