روز ارتش
حالا 35 سالى مى شود که ارتش جمهورى اسلامى ایران یک روز از تقویم رسمى کشور را به نام خود مى بیند. روزى که براى اولین بار به فاصله حدود 2 ماه پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، توسط امام خمینى(ره) به نام ارتش نام گذارى شد تا پاسخى مناسب باشد به وفادارى ارتشیان به آرمانهاى انقلاب اسلامى. اما چه شد که 29 فروردین به نام ارتش نام گذارى شد؟
از 19 بهمن 57 و دیدار همافران نیروى هوایى ارتش با امام خمینى(ره) ارتشى ها با سرعت بیشترى به انقلاب اسلامى پیوستند و پس از پیروزى انقلاب اسلامى، از همان اولین روز، کار خود را براى دفاع از انقلاب اسلامى ایران شروع کردند. اولین درگیرى و ناآرامى در منطقه ترکمن صحرا و در نزدیک مرزهاى شوروى (سابق) توسط گروهکهاى چپ و مزدوران استکبار با هدف خودمختارى منطقه آغاز شد که با اعزام یگانى از کارکنان داوطلب نیروى زمینى ارتش سرکوب شد. ارتش به سراغ کنترل ناآرامى هاى سایر مناطق مثل کردستان و آذربایجان غربى رفت. همزمان جنگ روانى علیه ارتش در داخل و خارج کشور به راه افتاده بود و به دنبال آن بود تا ارتش را یک نیروى ضد مردمى و عامل امپریالیسم معرفى کند که همچنان سرکوب مردم را ادامه مى داد و بایستى منحل مى شد و جاى خود را با یک ارتش خلقى یا بى طبقه توحیدى عوض مى کرد.
همین جوسازى ها سبب شد تا شهید سپهبد ولى الله قرنى اولین رییس ستاد مشترک ارتش در نامه اى استعفاى خود در روزهاى اول فروردین 1358 را به امام خمینى(ره) تقدیم کند. شهید قرنى در استعفاى خود با شکایت از اقدامات ضد انقلاب و دشمنان خارجى و دخالت هاى بیجا در امور ارتش، چنین نوشته بود: «معاون نخست وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب مى داند بدون آن که بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتى دارد و متأسفانه بدون این که حتى اینجانب را طرف مشورت قرار دهد هر روز دستوراتى صادر مى نماید که ارتش بایستى شاهد لطمه اى دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقدارى سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و... وزیر دفاع بدون مشورت و نظرخواهى از اینجانب و خارج از وظایف خود مى رود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده مى گوید که سربازان، فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودى که از ارتش با خون دل به سربازخانه ها کشانده بود، نگهدارى سربازخانه ها را رها کرده و به موطن خود مى روند و شب هنگام عناصر توده اى وابسته به سیاستهاى خارجى با کامیونها به سربازخانه ها مى روند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر مى برند... دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه ترین مرجع ارزیابى کردستان، نمایندگانى را به آن صفحات مى فرستند که با ورود آن ها و اولین سخن پراکنى که مى کنند، مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت مى کنند و در جلوى همین هیأت فرماندة پادگان را گلوله باران مى کنند...»
کمتر از یک ماه بعد، سپهبد قرنى توسط گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید تا علاوه بر آثار جنگ روانى سنگینى که به طور مستقیم و غیر مستقیم توسط دشمنان خارجى، طیف ضدانقلاب، منافقین، حزب توده و عناصر نا آگاه در ارتش جریان داشت، بى انضباطى، سستى و عدم تمکین از فرماندهان نیز به مشکلات ارتش اضافه شود. مشکلات فراوان ارتش سبب شد تا فرماندهان وقت ارتش جمهورى اسلامى ایران با درخواست وقت ملاقات از امام خمینى(ره) براى بیرون رفتن از این وضعیت چاره اندیشى کنند و از امام(ره) بخواهند ایشان فرماندهى خود بر کل نیروهاى مسلح را مجدداً اعلام نمایند تا با استفاده از این حکم حکومتى قوام و انضباط بر ارتش برگردد. امام خمینى (ره) با صدور پیامى تاریخى در تاریخ 29 فروردین سال 58 خطاب به ملت، سنگ بناى روز ارتش را گذاشتند.